توضیحات
وقت مدرسه رفتن رسیده!
در اولین روز مدرسه، بابای الیور اصلا آماده نیست…
نگران است، دلش درد میکند و دوست دارد در خانه بماند.
ولی الیور زیر بار نمیرود.
اگر اولین روز مدرسه واقعا سرگرمکننده باشد، چی؟
اگر شروع سال تحصیلی هیجانانگیز باشد، چی؟
بعد از خواندن این کتاب، ترس والدین از روز اول مدرسه میریزد و بچهها برای مدرسه آماده میشوند.
خوانندگان میگویند:
اسکول لایبری ژورنال (School Library Journal): الیور و پدرش تابستان خوبی را با هم داشتند: بایکدیگر یازی میکردند، آواز میخواندند و میخندیدند. مدارس شروع شدهاند، الیور آمادهی مدرسه است، اما پدرش با نزدیکشدن به این روز، مضطرب و نگران میشود: از دلدرد مینالد، وقتی آمادهی مدرسهرفتن میشوند، از پسرش قایم میشود و آهسته رانندگی میکند. حالا الیور کسی است که باید پدرش را آرام کند.
این داستان آشنا، قطعا به مذاق خانوادههایی که بچه دارند و تجربهی نگرانیهای اولین روز مدرسه را داشتند، خوش میآید. وقتی کودکان در تصاویر رنگارنگ کتاب که با گواش طراحیشده پدر الیور را میبینند که در کتاب فریاد میزند: «من برای مدرسهرفتن آماده نیستم!» از خنده قهقهه میزنند، چراکه آنها پدر و مادرشان را مثل پدر الیور تصور کنند.
دربارهی نویسنده:
مایک ونوتکا (Mike Wohnoutka) مایک نویسنده و تصویرگر کتابهای کودک است و کتابهای زیادی برای کودکان نوشته است. هرچند مایک در مدرسهی ابتدایی کمی دردسر درست میکرد و با قوانین مدرسه دستوپاچه میشد، ولی هنوز هم دوست دارد از مدرسهها دیدن کند و با بچهها دربارهی نوشتن کتاب صحبت کند.
خوانندگان میگویند:
همسر و پسرم عاشق این کتاب هستند. این کتاب نگرش بامزه و غیرمنتظرهای از روز اول مدرسه دارد.
این کتاب اصلا قابلپیشبینی نبود. پسری روز اول مدرسه، میخواهد به مدرسه برود و بهجای او، پدرش مضطرب و نگران است. خیلی بامزه است که میبینی داستان یک کتاب کودک، دربارهی پدر، یک آدمبزرگ است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.