توضیحات
لیزه لوته خیلی غصه میخورد،
آخه آقای پستچی برای گذراندن تعطیلات رفته مسافرت.
لیزه لوته هم دلش می خواست برود مسافرت و خوش بگذراند.
برای همین شال و کلاه کرد و رفت ایستگاه اتوبوس.
او کلی منتظر ماند، اما از اتوبوس خبری نشد که نشد.
لیزه لوته که کوتاه بیا نبود، فکر بکری به سرش زد.
لیزه لوته خسته شده یه ذره
دلش میخواد سفر بره بگرده
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.