توضیحات
لیزه لوته قند توی دلش آب میشد! آخ جان!
آخه روز تولدش بود!
توی مزرعه، همیشه جشن تولدهای قشنگ برگزار میشد.
کیک سیب میپختند، کاغذکشیهای رنگوارنگ آویزان میکردند
و تازه با تلمبهی دوچرخه بادکنکها را باد میکردند.
لیزه لوته هم هی فکرش پیش جشن تولدش بود.
چرا توی مزرعه خبری نبود؟
نکند یادشان رفته که امروز تولدش است؟
تولدت مبارک لیزه لوتهى بانمک
تولدت مبارک کیک و گل و بادکنک
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.