توضیحات
منظومه ی هلوئیز به آبلار به گونه ای شعر غنایی در ادبیات غرب تعلق دارد که در یک کلام نامه ای عاشقانه است از زبان زنی به معشوقی که در رهایش کرده و در آن احساسات، گلایه های فراق و دلبستگی اش به او تصویر کشیده می شوند. هلوئیز و آبلار در حقیقت شخصیتهایی تاریخی هستند… شهرت آنها مدیون نامه های عاشقانه ایست که در میانسالی با هم رد و بدل میکنند و در آنها در باب عشق زمینی و آسمانی و پیوند یا تقابل آن دو به گفتگو مینشینند.
پیشگفتار کتاب مهرخ به مانی
اندیشمندانی که به مطالعه ی فرهنگها و سنتهای هنری بیرون از مرزهای کشور خود پرداخته اند، معمولاً ادبیات را – در معنی گسترده ی آن – ضمن آن دسته از مقولات بشری جای میدهند که مرز و حصار نمیشناسد و تفاوتهای تاریخی و جغرافیایی را در می نوردد و از ورای حجاب قرنها و فرسنگها دلهای مخاطبانش را تسخیر میکند این حقیقت که اشعار بزرگانی همچون حافظ و مولوی جهانگیر شده اند و با وجود شده اند قرنها فاصله ی زمانی هنوز بازتاب ژرف ترین و پنهان ترین تأملات وتألمات بشری هستند گواه زنده ای بر این مدعاست. با این همه از نظر نگارنده ی این سطور در میان سه گونه ی ادبی غالب در عصر ما (شعر رمان و نمایشنامه تنها شعر به معنای حقیقی جهانی است. نیم نگاهی به دو قالب دیگر گویای آن است که هر کدام در شرایط تاریخی ویژه ای متولد شده و نضج گرفته اند.
ادب نمایشی در مغرب زمین یونان باستان زاده شده و در آثار نمایشنامه نویسان بزرگی چون آخيلوس ، سوفوکل و اوریپید پرورش یافته است. ادب نمایشی پس از یونان سیر پیچیده و پرپیچ و خمی را طی میکند؛ در دستان توانای نمایشنامه نویسان شهیر رومی همچون سنکا پرشور به حیات خود ادامه میدهد در قرون وسطی افول میکند و غالباً محدود به نمایشهایی با محوریت مضامین مذهبی در کلیسا میشود و سپس در اوج خود به عصر رنسانس و ظهور چهرههایی جهانی همچون کریستوفر مارلو، جان وبستر و از همه مهمتر ویلیام شکسپیر میانجامد ادبایی که تأثیرشان تا امروز در آثار نمایشی معاصر مشهود است
به طور مشابه هرچند گونه های ادبی مشابه زمان در همه ی فرهنگها و زمانها بین ملل مختلف رواج داشته اند با این حال زمان نیز حداقل در گونه ی امروزی آن و با تعاریفی که معمولاً منتقدان این قالب برای آن قائل میشوند محصولی تاریخی است…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.